جدول جو
جدول جو

معنی معین آباد - جستجوی لغت در جدول جو

معین آباد
(مُ)
دهی از دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 462 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَهَْ)
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 14 هزارگزی باختر نهاوند و سه هزارگزی گیان. جلگه. سردسیر. دارای 1500 تن سکنه. آبش از چشمه و چاه و رود خانه جهان و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان دهیکلۀ بخش هوراند شهرستان اهر، دارای 447 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مِ دَ رَ)
دهی است از دهستان پائین خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. در 56هزارگزی جنوب غربی قصبۀ رود، سر راه شوسۀ عمومی قصبۀ رود به قائن واقع است. 440 تن سکنه دارد. آبش از قنات، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه و کرباس بافی و راهش اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ نِ)
دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد در 18/5هزارگزی جنوب غربی سردشت و 18هزارگزی جنوب راه بیوران به سردشت و در منطقه کوهستانی و جنگلی معتدل واقع و دارای 125 تن سکنه است. آبش از چشمه و محصولش غلات، توتون، مازو، کتیرا، و شغل مردمش زراعت و گله داری، و صنایع دستی آن جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مِ نُ اِوْ لَ)
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شیرامین بخش دهخوارقان شهرستان تبریز با 416 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد با 137 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان اربعه پائین است که در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قروۀ شهرستان سنندج واقع است و 300 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش حومه شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 300 تن، آب از رود خانه لاوین، راه آن ارابه رو، صنایع دستی جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از بخش میاندوآب شهرستان مراغه، سکنۀ آن 112 تن، آب از زرینه رود، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آن ماشین رو، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیّه، دارای 275 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو، با 151 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 2 هزارگزی باختری راه شوسۀ قم به تهران با 93 تن جمعیت، آب آن از قنات راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است ازدهستان للک بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در 24 هزارگزی خاور گرگان با 445 تن سکنه، آب آن از رودخانه و قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در52هزارگزی خاور اردکان و 3هزارگزی راه فرعی خانی من به پل خان با 460 تن سکنه. آب آن از رود خانه بستک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مِ جِ)
مشکین آباد. دهی از دهستان حومه بخش کرج است که 206 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 378 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(زَرْ ری)
یکی از بخشهای ده گانه شهرستان ایلام است که در جنوب کبیرکوه واقع است و از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 5000 تن سکنه دارد. مرکز بخش پهله و قرای مهم آن میمه، گولاب، بهرام آباد و مشهد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ نِ)
دهی جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم با 200 تن سکنه. آب آن از رود خانه قره چای و چاه. محصول آن غلات و لبنیات است. ساکنان این ده از طایفۀشاهسون میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنورد با 130 تن سکنه. محصول آن غلات، بنشن و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، نوعی پیچ (گل). (از یادداشت مؤلف). و رجوع به پیچ شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی از دهستان مهرانرود بخش بستان آبادشهرستان تبریز. سکنۀ آن 272 تن. آب از چشمه. محصول عمده آنجا غلات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است کوچک از دهستان فشکلدره بخش آبیک شهرستان قزوین، واقع در 30 هزارگزی شمال آبیک و 3 هزارگزی راه عمومی. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان حومه بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه است که در دوهزارگزی جنوب خاوری اشنویه در مسیر راه ارابه رو نرژآباد واقع است. جلگه ای است معتدل و116 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه اشنویه و محصول آن غلات و حبوبات و توتون است. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد و در تابستان از راه ارابه رو نرژآباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تکیناباد از اقلیم سیم است... شهری وسط است و هوایش به گرمی مایل و آبش از جبالی که در آن حدود است. میوه فراوان باشد. (نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 143). تکیناباد (تکین آباد) که تکناباد مخفف-اً نیز گویند شهری بوده است از اعاظم بلاد بست... واقع در حدود شرقی سیستان قدیم و در افغانستان حالیه، تقریباً در 16فرسخی جنوب شرقی قندهار و ذکر این شهر در تاریخ غزنویه و غوریه بسیار می آید... (حاشیۀ تاریخ جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 3 ص 194) : و نماز خفتن را سوی تکیناباد رفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 47). فرمود سلطان تاجواب نامۀ تکیناباد بازنبشتند. (تاریخ بیهقی ایضاً). از تکیناباد پیش امیر مسعود بسوی هرات رفت. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 50). یمین ملک بر عقب ایشان می رفت تابست و از آنجا مغولان بر سمت هرات و خراسان برفتند. (تاریخ جهانگشای ج 3 ص 194). و رجوع به تکناباد شود
لغت نامه دهخدا
(کَ خُ)
قریه ای است دوفرسنگی میانۀ جنوب و مغرب شیراز. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
دهی از دهستان کیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چاه. محصول آن پنبه، غلات، کنجد و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شُ عَ)
دهی از دهستان بهنام سوختۀ بخش ورامین شهرستان تهران. محصول عمده آن غلات و صیفی و چغندرقند. سکنۀ آن 817 تن. آب آن از رود خانه جاجرود تأمین میشود. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). در تاریخ قم در ذیل شعیب آباد چنین آمده است: شعیب بن عبدالله بن سعد آنرا بنا کرده است و نهر آنرا استحداث کرد و کاریز آن بیرون آورد و به نام خود نهاد. (ترجمه تاریخ قم ص 59). که شاید محل دیگری در قم باشد
لغت نامه دهخدا
(مُ سِ)
دهی است از دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 13هزارگزی خاور فرمهین و13هزارگزی راه عمومی با 253 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن مالرو است و از طریق فرمهین اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان اکراد ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران، واقع در 48هزارگزی شمال باختری کرج و 3هزارگزی جنوب راه شوسۀ کرج به قزوین. آب آن از قنات و در بهار از رود کردان تأمین می شود و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان سیلاخوراست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 859 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
از توابع بیرون بشم کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان دورود ساری، از توابع دهستان میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی